این یک هشدار جدی است
مریم جلالی دهکردی عضو هیئت ردهبندی سنی آثار سینمایی معتقد است که حجم انبوه حذف شخصیت پدر در آثار جشنواره فیلم فجر یک هشدار جدی است.
جشنواره سی و هشتم فیلم فجر نقطه عطف سالانه سینمای ایران است، میتوان نگاه فیلمساران حاضر در این دوره از جشنواره را نسبت به نهاد خانواده سنجید و رویکرد آنها را در این راستا مورد ارزیابی قرار داد؛ اینکه فیلمسازان ما در این دوره چه پیشنهاداتی را فراروی خانوادهها قرار دادند و کدام پنجرههای تازه را پیشِروی آنها گشودند؛ از دو منظر میتوان به بررسی این مسئله پرداخت؛ نخست، خانواده بهعنوان موضوع فیلمهای سینمایی و دیگری خانواده بهعنوان مخاطب فیلمهای سینمایی.
اغلب آثار حاضر در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر، خانواده متزلزل و پدرزدوده را به نمایش میگذاشتند؛ بدین معنا، نقش پدر در خانوادههایی که سینمای ایران در آثار جشنواره امسال به نمایش گذاشت، بهشدت کمرنگ و ضعیف بود؛ این امر شاید به تغییری که در نهاد خانواده در حال وقوع است، بازگردد؛ با وجود این، چنین حجم انبوهی از حذف پدر در آثار سینمایی جشنواره امسال که قرین حذف قدرت، اقتدار، تصمیمگیری و پیشروی پدرانگی هم بود، یک هشدار است که باید آن را جدی گرفت.
شما در اغلب فیلمها پدری را میدیدید که یا مخالف تغییر است و یا بیخردی میکند؛ چه بیخردیهای مالی و چه بیخردیهای عاطفی؛ در هر صورت، پدران نقش پیشران فرهنگی خود را از دست دادهاند؛ بهعنوان مثال مشهود در فیلمی که نام «پدران» را بر خود داشت، عمق بیخبری پدران از نسل جدید را ملاحظه میکنید؛ پدرانی که اساساً دنیای پسرانشان را نمیشناسند و در خیالات خود زندگی میکنند. رابطه میان زن و شوهر و آنچه ما از آن با عنوان تشکیل خانواده یاد میکنیم نیز در آثار جشنواره سیوهشتم فاقد نشانههای قوی و منسجم بود؛ به نظر میرسد خانواده از اولویت اول به اولویت چندم تبدیل شده است.
? در فیلم «بیصدا حلزون» که من آن را پسندیدم، نمادی از ناشنوایی جامعه و این را که جامعه نمیخواهد بشنود ملاحظه میکنیم؛ در این فیلم با جامعهای مواجهیم که اساساً نمیخواهد گوشهایش را برای شنیدن باز کند و پدر خانواده نقشی ممانعتکننده دارد؛ او نسبت به این نشنیدن موضع مثبت میگیرد و معتقد است که نباید شنید و باید به همگرایی سکوت تن داد؛ در مقابل، این زن خانواده است که حاضر میشود بهازای تحمل تاوانی سنگین، تمام تلاش خود را به کار بندد تا فرزندش به عنوان نمایندهای از نسل آینده بتواند دنیای جدیدی را تجربه کند؛ بتواند بشنود و این ذوق حاصل از شنیدن را به نسلهای بعدی نیز هدیه بدهد.
در اینکه فرهنگ از جنس مادرانگی است و مادران همواره تغییردهنده و مبدع تغییرات فرهنگی بودهاند، شکی نیست اما اغلب این تغییرات در سایه تعامل و همافزایی زن و مرد یا پدر و مادر با یکدیگر رخ داده است؛ بنابر این به نظر میرسد سینمای ایران در حال نمایش نوعی دستتنها بودن زن و دستتنها بودن مادرانگی است؛ مادرانگی تنها است و هیچ پدری هم به آن کمک نمیکند؛ چنین وضعیتی را در فیلمهای دیگر جشنواره سیوهشتم هم مشاهده میکنیم؛ از جمله در «سه کام حبس»، «قصیده گاو سفید» و آثار دیگر، چنین مؤلفهای ظهور و بروز برجستهای پیدا کرده است. فکر میکنم متولیان فرهنگی باید کمک کنند تا این وضعیت رو به بهبود گذارد. / خبرگزاری تسنیم