متعلقات ایمان

عرش‌الرحمن، قلب طراز

عرش‌الرحمن، قلب طراز

همه جا حاضر است؛ حتی شده در ریزترین ذرات، در شکافت هسته‌ی یک عنصر؛ ولی تنها در یک جا غایب است! چطور ممکن است؟ جایی در هستی هست که خدا آنجا نباشد؟

سینه‌ی تو؛ درون قلبت؛ تنها جایی‌ست که تا نخواهی، خدا واردش نمی‌شود.. اذن دخول باید داد!

تو را خلق کرد؛ اشرف مخلوقاتش نامید.. سپس گفت از رگ گردن به تو نزدیک‌تر است. ولی حجب و حیا دارد؛ دلی که درش را به روی او ببندد، او به زور بازش نمی‌کند.

اذن دخول، باید داد..
کلید بینداز و قفل دربِ دلت را باز کن و دعوتش کن صاحب‌خانه را..
همه‌ی عالم خلق شد برای این موجودات و جانداران؛ و میان همه، بهترینش شد انسان؛ توی انسان دلی داری که خدا پایش را داخلش نمی‌گذارد مگر به اجازه‌ی تو.

و شروع شد غزلم؛ بسم‌الله تعالی..
قفل دلت را گشودی و خدا را به درون قلبت دعوت کردی؛ حالا این دل باید عرش خدا را بسازد..

عرش، تخت حکومت خدا، جایی در آسمان‌ها نیست؛ همین جا، درون دلِ توست.. روی سکویی، با هفت ستون.. هفت متعلق ایمان (مؤمنیم به هفت متعلق: ایمان به الله – ایمان به کتاب – ایمان به آخرت – ایمان به غیب – ایمان به آیت – ایمان به انبیاء – ایمان به ملائک)

هفت ستون در دلت بنا می‌کنی تا تخت سلطنت خدا بر آن جای بگیرد؛ اینجا، عرش‌الرحمن است که خدا در آنجا جلوس می‌فرماید؛ و از درون دلِ تو حکم‌رانی…

آستینت را بالا بزن؛ خانه‌ی دلت را جارو کن، تعلقات را بیرون بریز، خدا را به دلت دعوت کن..

بیشتر بدانیم:
جلسه ۳۹۳ کلبه کرامت «عرش‌الرحمن» – (آذر ۹۱) :

سایت کلبه کرامت| آپارات| یوتیوب

پیش به سوی ایران ۱۴۴۴
کانال @iran1444_ir